جدول جو
جدول جو

معنی ابوسلیمان داود - جستجوی لغت در جدول جو

ابوسلیمان داود
ابن المحبر. مکنی به ابوسلیمان. تابعی است. از عبدالواحد بن خطاب و محمد بن الحسن الهمدانی و عبدالواحد بن زید و مبارک بن فضاله روایت دارد. و محمد بن عبید ازو. (سیرۀ عمر بن عبدالعزیز ص 125 و 137) (عیون الاخبار ج 2 ص 332 و ج 3 ص 174). داود بن محبربن سلیمان طائی بصری صاحب کتاب النقل متوفی به سال 206 هجری قمری است
لغت نامه دهخدا
ابوسلیمان داود
ابن سلیمان بن داود مکنی به ابوسلیمان وکیل القضاه. محدث است و از حاجب و احمد بن موسی انصاری و غیره روایت حدیث دارد. (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 313)
ابن عطاءالمدینی. مکنی به ابوسلیمان. تابعی است و محدث. از ابن خیثم روایت دارد و عبدالاعلی از وی. (عیون الاخبار ج 2 ص 12)
ابن معاذ مکنی به ابوسلیمان خواهرزادۀ مخلدبن حسین. تابعی است
ابن خالد مکنی به ابوسلیمان. از رواه است
ابن شبیب. مکنی به ابوسلیمان. تابعی است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

او از زید بن صوحان و از او سلام بن مسکین روایت کند
او از کعب و از او قتاده روایت کند
لغت نامه دهخدا
ابن عمر شاذلی مکنی به ابوسلیمان. نزیل اسکندریه. متوفی به سال 732 هجری قمری او راست: الرساله المرضیه فی شرح دعاء الشاذلیه. و شرح تلقین قاضی عبدالوهاب بن علی بغدادی
لغت نامه دهخدا
ابن یونس. مکنی به ابوسلیمان قاضی القضاه غزنین و از معاصران ابوالفضل بیهقی بوده است و شاگرد ابوصالح تبانی امام اصحاب ابوحنیفه بعهد سلطان محمود غزنوی. در سال 450 هجری قمری که ابوالفضل بیهقی تاریخ خود را می نوشته است هنوز حیات داشته. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 199)
لغت نامه دهخدا
(اَ سُ لَ)
داود بن متی بن ابوالمعین بن ابی فانه. از طبیبان مائۀ پنجم معاصر خلفای علوی مصر. او بکیش نصاری و در علم نجوم و احکام نیز بارع بود. مولد وی بیت المقدس است و به تقاضای خلفای علوی به مصر رفت و به دربار علویان صاحب مکانت رفیع و جاه عریض گشت و او راپسران چند بود همگی در صناعت طب فائق و از آن جمله حکیم مهذب ابوسعید و ابوالخیر و ابونصر و ابوالفضل وابوشاکر. و پس از انقراض دولت علویان اولاد و احفاد وی نزد آل ایّوب به طبابت خاص مخصوص گشته اند و بعضی مسلمانی گرفته اند. و آنگاه که ملک ماری بن ایّوب پادشاه نصاری به مصر شد و حذاقت ابوسلیمان در صناعت طب آگاهی یافت از خلیفۀ علوی الظافر بالله درخواست تا برای معالجت و بهداشت خود بدو رجوع کند و سپس به اذن خلیفه با پنج فرزند خویش باملک ماری به بیت المقدس رفت و در آنجا برای پادشاه نصاری تریاق فاروق ساخت و در کتب طب آمده است که وی چند دارو بر داروهای تریاق بیفزود و بدلی قرص افعی راکرد و آن بدل معمول به اطبای پس از او گردید. گویند ابوسلیمان در وقتی که به بیت المقدس بود بقواعد احکامی فتح بیت المقدس را بدست سلطان صلاح الدین ایّوبی با تعیین سال و ماه و روز و دخول لشکر سلطان از دروازه ای موسوم به باب الرحمه بدین شهر از پیش استخراج کرده ودر رساله ای بنوشته بود و آنگاه که سلطان صلاح الدّین بمحاصرۀ بیت المقدس پرداخت ابوسلیمان آن رساله بدست فرزند کهین خویش ابوالخیر بسلطان فرستاد و چون آثار حکم او همگی بصحت پیوست سلطان پس از تسخیر بیت المقدس او را بنواخت و او از صلاح الدّین درخواست تا فرزندان وی در سلک اطبای خاص سلطان درآیند و او بپذیرفت و بعض آنانرا بخدمت خویش و بعضی را به طبابت ملک العادل گماشت. وفات ابوسلیمان به روایت خزرجی به سال 584 ه. ق. بود. رجوع به ج 2 ص 444 نامۀ دانشوران شود
لغت نامه دهخدا
ابن مهران بغدادی مکنی به ابوسلیمان. تابعی است
لغت نامه دهخدا
داود القرشی. محدّث است و از او ابوالحیوه روایت کند. در فرهنگ اسلامی، محدث به کسی اطلاق می شود که در نقل و بررسی احادیث پیامبر اسلام تخصص دارد. این افراد در جمع آوری، تصحیح و تجزیه و تحلیل روایات پیامبر (ص) نقش ویژه ای دارند و در فرآیند بررسی حدیث به گونه ای عمل می کنند که احادیث صحیح به طور دقیق به نسل های بعدی منتقل شود. به همین دلیل، محدثان از جایگاهی خاص در تاریخ اسلام برخوردارند.
لغت نامه دهخدا
ابن قیس الفراء مکنی به ابوسلیمان. تابعی است
لغت نامه دهخدا
داود العطار. محدّث است و از او محمد بن عبید روایت کند. محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.
ابن عبدالرحمان العطار. مکنی به ابوسلیمان. تابعی است
لغت نامه دهخدا
ابن سلیمان بن داود اصفهانی مکنی به ابوسلیمان محدث است. (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 313)
لغت نامه دهخدا